به گزارش ساوت چاینا مورنینگ پست، یک ضربالمثل چینی میگوید: «برنامهها نمیتوانند همگام با تغییرات باشند.» با این حال، چین بیش از هفت دهه است که بر تکیه بر برنامههای پنجساله پیاپی مسیر خود را ترسیم کرده است، و به یکی از معدود کشورهایی تبدیل شده که بهطور استوار به برنامهریزی بلندمدت پایبند ماندهاند؛ رویکردی راهبردی که شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، آن را یک «مزیت سیاسی منحصربهفرد» مینامد.
تا پایان سال ۲۰۲۵، چین ۱۴ برنامه پنجساله را به پایان رسانده خواهد بود و در این مسیر از فقر پساجنگ به یک قدرت فناورانه بدل شده و از یک اقتصاد فرماندهی سختگیرانه به سیستمی ترکیبی از نظارت دولتی و اقتصاد بازار گذار کرده است.
در زمانی که بیثباتی جهانی رو به افزایش است، اکنون توجهها به اولویتهای سیاستی پکن در نیم دهه آینده معطوف شده، چراکه مقامات تدوین پانزدهمین برنامه پنجساله برای دوره ۲۰۲۶ تا ۲۰۳۰ را آغاز کردهاند. انتظار میرود تازهترین نقشه در نشست چهارم پلنوم حزب کمونیست در ماه اکتبر به بحث گذاشته شود.
با پیشرفت اصلاحات بازار، برنامههای پنجساله مدتی در حاشیه قرار گرفتند. اما در سالهای اخیر، با توجه به موانع فزاینده بر سر تحقق اهداف بلندمدت – بهویژه با روابط شکننده و متلاطم با ایالات متحده – بار دیگر برجسته شدهاند.
حزب متعهد شده است که تا سال ۲۰۳۵ به سطح تولید ناخالص داخلی سرانه یک کشور «نسبتاً» توسعهیافته برسد، بیش از دو برابر سطح کنونی حدود ۱۳ هزار دلار آمریکا. تحقق این هدف، زمینهساز دستیابی به «هدف صدساله» خواهد بود: تبدیل شدن به یک «کشور سوسیالیستی مدرن» کامل تا سال ۲۰۴۹، صدمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین.
برنامههای پنجساله تدوینشده در این مسیر برای دستیابی به چنین جاهطلبیهای بزرگی حیاتی هستند. اما با توجه به افزایش عدم قطعیت در داخل و خارج، پکن باید با اولویت دادن به اهداف کیفی بر اهداف کمی سختگیرانه، انعطافپذیر عمل کند.
برنامه پنجساله مسیر مشخصی را تعیین میکند و آن را تا انتها دنبال میکند و این مزیتی در دستیابی به نتایج نسبت به نظامهای غربی ایجاد میکند که در آنها تغییرات سیاسی مکرر دیده میشود.
این امر ثبات سیاستی را تضمین میکند، اما مدلهای غربی در اصلاح مسیر میتوانند کارآمدتر باشند.
پکن در سالهای اخیر با چالشهای خارجی مواجه بوده است، از جمله جنگ تجاری چین و آمریکا. در داخل نیز با مجموعهای از بادهای مخالف اقتصادی دستوپنجه نرم کرده است، از جمله تقاضای ضعیف و جمعیت سالخوردهای که بهسرعت رو به افزایش است.
تمرکز کلیدی پانزدهمین برنامه پنجساله، مدیریت تحول ساختاری خواهد بود، از تقویت تقاضای داخلی گرفته تا ایجاد توازن میان صنایع نوظهور و سنتی.
چین باید در پنج سال آینده روی دو اولویت دیگر نیز متمرکز شود: نوآوری در فناورانیهای پیشرفته و ارتقای صنایع پیشرفته، با محوریت هوش مصنوعی؛ و ایجاد چارچوب توسعهای جدید با امنیت قویتر و گشودگی گستردهتر، زیرا جهان بهطور فزایندهای نامطمئن و چندقطبی میشود.
در مرحله تدوین پانزدهمین برنامه پنجساله، کارشناسان، انجمنهای صنعتی، نهادهای دولتی و اعضای عمومی جامعه پیشنهادها و نظرات بسیاری ارائه کردند.
انتظار میرود توصیههای رسمی برای این برنامه از پلنوم اکتبر صادر شود. بهطور سنتی، نسخه نهایی در جریان «دو اجلاس» – گردهمایی سالانه پارلمان و نهاد مشورتی سیاسی کشور – که هر مارس برگزار میشود، منتشر میگردد. پس از نشستهای سال آینده، برنامه اجرایی خواهد شد.
چهاردهمین برنامه پنجساله شامل در مجموع ۲۰ هدف عمده بود، از جمله رشد اقتصادی، درآمد سرانه قابل تصرف، نرخ مشارکت در نظام بازنشستگی پایه و مصرف انرژی به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی – که نسبت به ۲۵ هدف در برنامه قبلی کاهش یافته بود.
برخی اهداف بهعنوان «نتایج پیشبینیشده» در نظر گرفته شدند – شاخصهایی غیرالزامآور و راهنما. این شامل رشد تولید ناخالص داخلی نیز میشد که باید «در یک محدوده معقول» باقی میماند و براساس شرایط خاص هر سال، اهداف سالانه آن بهطور انعطافپذیر تعیین میشد.
در مقایسه، «اهداف الزامآور» که اجباری و تحت اجرای دولت بودند، در حوزههایی چون حفاظت محیط زیست و امنیت ملی تعیین شدند، از جمله تولید سالانه غلات حداقل ۶۵۰ میلیون تن.
در اقتصاد فرماندهی روزهای نخست جمهوری خلق، برنامههای پنجساله پکن – که نخستین بار در ۱۹۵۳ معرفی شد – اهداف تولید مشخصی برای زغالسنگ، برق، خودروسازی و دیگر صنایع تعیین میکرد. اما از اوایل دهه ۲۰۰۰، تمرکز به سمت اهداف کلیتر تغییر یافت، چراکه سیاستگذاران بیشتر از مدل قدیمی فاصله گرفته و به رویکردی مبتنی بر بازار نزدیکتر شدند.
نام رسمی این برنامهها نیز در جریان این گذار تغییر کرد. در سال ۲۰۰۶، «ووجینیان جیهوا» به «ووجینیان گوییهوا» تغییر یافت – هرچند در انگلیسی،«plan» همچنان ترجمه استاندارد برای هر دو باقی ماند.
در زبان چینی، جیهوا دلالت بر الزامات اجباری دارد، درحالیکه گوییهوا کمتر سختگیرانه است و معنای راهنما میدهد. این تغییر روندی را برای کاهش نقش برنامهریزی القا میکرد.
اما در دورههای پنجساله اخیر، مقامات عملاً برعکس عمل کردهاند. از بالا تا پایین، نهادهای دولتی و مؤسسات عمومی همگی چنین برنامههایی را تدوین کردهاند.
این نشان میدهد که رهبری چین اهداف مشخصتری دارد؛ نه فقط برای تولید ناخالص داخلی، بلکه همچنین اهدافی برای هر بخش – اینکه چه پیشرفتهایی میخواهند به دست آورند و چه جایگاهی در جهان هدف گرفتهاند.
در مقایسه با برنامههای قبلی، چین ممکن است در تدوین پانزدهمین برنامه با دشواری بیشتری روبهرو شود، زیرا جایگاه آن در جهان بهشدت تغییر کرده و از حالت «رسیدن به معیارهای غربی» به «رهبری در برخی صنایع» رسیده است.
برنامههای پنجساله اخیر بر ارزیابیهای میاندورهای و تعدیلها تأکید داشتهاند. درحالیکه اهداف اصلی بدون تغییر باقی ماندهاند، مسیرهای اجرا میتوانند اصلاح شوند و این بازتابی از تمرکز بر سازگاری و انعطاف است.
در نشست دفتر سیاسی حزب کمونیست در ۳۰ ژوئیه – یک نهاد عالی تصمیمگیری – شی، لحن پنج سال آینده را چنین تعیین کرد: «دورهای کلیدی برای تحکیم بنیانها و پیشبرد جامع.» عبارت دوم، اصطلاحی نادر و بلندپروازانه در ادبیات رسمی است که نشان میدهد راه دشواری در پیش است.
پنج سال گذشته همهگیری کرونا و جنگهای تجاری را به همراه داشت، با این حال چالشهای پیشرو حتی بزرگترند.
بر خلاف چهاردهمین برنامه پنجساله، اقتصاددانان داخلی بهطور کلی بر این باورند که تعیین یک هدف رشد اقتصادی در پانزدهمین برنامه ضروری خواهد بود، زیرا در شرایط کنونی به جهتدهی و تثبیت انتظارات بازار کمک میکند.
با تولید ناخالص داخلی سرانه چین در سال ۲۰۲۴ برابر ۱۳,۴۰۰ دلار، در مقایسه با حدود ۳۰,۰۰۰ دلار برای کشورهای «نسبتاً» توسعهیافته، دستیابی به هدف ۲۰۳۵ مستلزم نرخ رشد متوسط سالانه بیش از ۴.۵ درصد خواهد بود.
پیشنهاد میشود هدف سالانه بالاتری در حدود «۵ درصد» برای پنج سال آینده تعیین شود، چراکه یک سیگنال روشن از تعهد سیاستی به بازار خواهد فرستاد و اعتماد سرمایهگذاری شرکتی و انتظارات مصرفی خانوار را تقویت خواهد کرد.
هدف ۳۰ هزار دلاری شاخص مهمی از تعهد حزب برای دستیابی اساسی به مدرنسازی سوسیالیستی تا سال ۲۰۳۵ است، که برای سال ۲۰۴۹ – زمانی که «احیای بزرگ ملت چین» بهطور کامل محقق خواهد شد – حیاتی به شمار میآید.
اصلاحات تمرکز کلیدی سالهای آینده خواهد بود، چراکه حزب در پلنوم سوم – جلسه جهتدهنده برگزارشده در ژوئیه سال گذشته – بیش از ۳۰۰ اصلاح را تعیین کرده که باید تا ۲۰۲۹ تکمیل شوند، و این با جدول زمانی پانزدهمین برنامه پنجساله همراستا است.
در سطح جهان، چین در اتخاذ برنامههای پنجساله منحصربهفرد نیست. اتحاد جماهیر شوروی تا پیش از فروپاشی در سال ۱۹۹۱، ۱۳ برنامه از این دست اجرا کرد و کشورهای سوسیالیستی همچون کوبا، کره شمالی و ویتنام نیز همین مسیر را دنبال کردهاند. کشورهای غیرسوسیالیست، از جمله کره جنوبی، هند و فرانسه نیز راهبردهای اقتصادی میانمدت مشابهی را پی گرفتهاند.
آنچه چین را متمایز میکند این است که برنامههای پنجساله آن نهتنها سیاست صنعتی را هدایت کردهاند، بلکه تأثیر جهانی قابلتوجهی نیز داشتهاند.
تا حدی به دلیل صعود سریع چین در بخشهای پیشرفته – که بسیاری آن را به برنامهریزی مؤثر نسبت میدهند – سیاست صنعتی در دولتها و محافل دانشگاهی غربی در یک دهه گذشته پس از مدتها بیاعتنایی دوباره مورد توجه قرار گرفته است.
منبع: scmp



