به گزارش بلومبرگ، این عصبشناس ۵۳ ساله بیشتر دوران حرفهای خود را صرف کار با موشها کرده بود تا با وارد کردن ژنهای بیماری «اسکلروز جانبی آمیوتروفیک» یا ALS به بدن آنها، بتواند مدلی حیوانی از این بیماری ایجاد کند. این بیماری که در انسان به «بیماری لو گهریگ» نیز معروف است، توانایی حرکتی عضلات را بهتدریج از بین میبرد و قربانی را فلج میسازد؛ بیشتر بیماران تنها سه سال پس از تشخیص زنده میمانند. اما موشها هرگز علائم بیماری را نشان ندادند، در حالیکه خوک نشان داد. فروپاشی آن حیوان ثابت کرد که این اختلال عصبی میتواند در موجودی بزرگتر از موش بازآفرینی شود.
این تفاوت جایی که خوک از پا افتاد اما موشها سالم ماندند، به سرنخی کلیدی انجامید. جیا این تفاوت را به ژنی خاص در موشها ردیابی کرد کشفی که در توسعه درمانی برای کند کردن روند پیشرفت ALS نقش داشت.
امسال، سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) مجوز آزمایش انسانی این درمان را صادر کرد. این درمان که SNUG01 نام دارد، بهعنوان «داروی یتیم» نیز شناخته شد و از مزایای مالیاتی ویژه برخوردار گردید. برخلاف درمانهای ژنی موجود که تنها بر انواع خاصی از جهشهای ژنتیکی مؤثرند، درمان جیا برای حفاظت چندلایه از سلولهای عصبی طراحی شده و در صورت موفقیت میتواند به ۹۰ درصد بیماران مبتلا به ALS کمک کند.
از نگاه جیا، پرسش اخلاقی درباره رنج دادن به خوک برای درمان انسان، پاسخی روشن داشت:
«ما باید زندگی حیوانات آزمایشگاهی و نقششان در پیشرفت علم را گرامی بداریم، اما در عین حال باید به انسانهایی که بیدفاع و رنجکشیدهاند نیز دلسوزی نشان دهیم. اگر بتوانیم ALS را در حیوانات درمان کنیم، شاید بتوانیم انسانها را نیز نجات دهیم.»
کار جیا بهخوبی با جاهطلبی راهبردی چین همسو است: تلاش شی جینپینگ برای تبدیل کشور به ابرقدرت زیستفناوری در جهانی که تاکنون تحت سلطه آمریکا و اروپا بوده است. برای تحقق این هدف، چین مرزهای اخلاقی آزمایش بر حیوانات را جابهجا کرده، درست در زمانی که رقبای غربی آن را محدود میکنند.
در حالیکه در آمریکا و اروپا، ویرایش ژن در حیوانات بزرگجثه مانند خوک، میمون یا سگ با لایههای پیچیدهای از نظارت اخلاقی مواجه است، در چین چنین محدودیتهایی بسیار اندک است.
این آزادی عمل تنها عامل نیست؛ پشتیبانی مالی دولت چین نیز نقش تعیینکننده دارد. در سال ۲۰۲۳ دولت چین حدود ۳ میلیارد دلار به زیستفناوری اختصاص داد. پیشبینی میشود فروش درمانهای سلولی و ژنی چین تا سال ۲۰۳۳ به ۲ میلیارد دلار برسد، در حالیکه این رقم در سال گذشته تنها ۳۰۰ میلیون دلار بود. پشتوانه دیگر دانشمندان چینی، مراکز پرورش و پژوهش حیوانات دستکاریشده ژنتیکی و همچنین افکار عمومیِ عمدتاً موافق آزمایشهای حیوانی است.
شی جینپینگ بارها تأکید کرده که چین باید به «قدرت برتر علمی و فناورانه جهان» تبدیل شود و زیستفناوری و ویرایش ژن را اولویت راهبردی ملی اعلام کرده است. در حالیکه شرکتهای دارویی چین در گذشته بیشتر بر تولید داروهای ژنریک متمرکز بودند، پژوهشهای ژنویرایی اکنون راهی برای توسعه داروهای نوآورانه و کاهش وابستگی به شرکتهای داروسازی خارجی به شمار میرود.
نتیجه، کشوری است که امروز با تیترهایی درباره تولید حیوانات بزرگجثه و تغییر یافته ژنتیکی برای پژوهشهای علمی شناخته میشود، فهرستی که حیرتانگیز است: دانشمندان چینی میمونهایی با علائم اسکیزوفرنی، اوتیسم و اختلالات خواب ایجاد کردهاند، نخستین کشور در شبیهسازی پریماتها بودهاند، سگهایی با بیماریهای عصبی و متابولیک مهندسی کردهاند و حتی سگهای بیگل دستکاریشده ژنی با اختلالات خونی را نیز شبیهسازی کردهاند.
بازار جهانی حیوانات تغییر یافته ژنتیکی برای پژوهشهای زیستپزشکی در سال ۲۰۲۴ به ۱۵ میلیارد دلار رسیده، بیش از دو برابر رشد در کمتر از یک دهه. در حالیکه شرکتهای آمریکایی مانند Jackson Laboratory و Charles River برای سالها بر بازار حیوانات آزمایشگاهی کوچکجثه تسلط داشتند، دولت چین اکنون مستقیماً مراکز اصلی پژوهشی را تأمین مالی میکند. در کنار آن، شرکتهای چینی مانند Shanghai Model Organisms Center Inc.، Biocytogen Pharmaceuticals (Beijing) Co. و Guangzhou Huateng Biomedical Technology Co. در زمینه تولید و فروش حیوانات ژنویرایششده فعالیت دارند.
تحلیلگران «مؤسسه مرکاتور برای مطالعات چین (MERICS)» هشدار دادهاند که پیشرفت سریع زیستفناوری چین میتواند زنجیره تأمین دارویی آمریکا و اروپا را وابسته به رقیب سیاسی خود کند. افزون بر آن، فناوری ویرایش ژن ماهیتی دومنظوره دارد، از درمان بیماریها تا احتمال ساخت سلاحهای زیستی یا ویروسهای مهندسیشده و فقدان توانایی مشابه در اروپا میتواند زمان واکنش در بحرانهای زیستی را طولانی کند.
البته آزمایش بر حیوانات موضوع تازهای نیست. از ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد تا آزمایشهای قرن نوزدهم روی خوکچههای هندی و سگها که منجر به تولید واکسن دیفتری و کشف انسولین شد، این روش همواره بخشی از پزشکی بوده است. اما همواره مخالفت اخلاقی نیز وجود داشته است.
با ورود فناوری CRISPR، ابزار ویرایش ژن که به دانشمندان اجازه میدهد بخشهای خاصی از DNA را حذف یا جایگزین کنند، این بحث اخلاقی شدت یافته است. از سال ۲۰۱۳ که زیستشناس MIT «رودولف ینیش» برای نخستین بار از آن در موشها استفاده کرد، آزمایشگاههای سراسر جهان آن را روی گونههای بزرگتر نیز به کار گرفتهاند.
اما ردیابی اینکه چه میزان از درمانهای ژنی واقعاً از حیوانات ژنویرایششده حاصل شدهاند، تقریباً غیرممکن است.
مطالعهای در سال ۲۰۲۴ نشان داد که از میان پژوهشهای پیشبالینی مربوط به ۴۷ محصول تأییدشده، ۳۹ درصد از مدلهای حیوانی دستکاری ژنتیکی شده بودند.
در غرب، گرایش عمومی نسبت به آزمایش حیوانی رو به کاهش است. فعالان حقوق حیوانات توانستهاند برخی آزمایشگاهها را تعطیل کنند، خطوط حملونقل هوایی را از جابهجایی پریماتها بازدارند و تظاهرات طولانیمدت علیه پرورشگاههای سگ برگزار کنند. طبق نظرسنجیها، ۸۰ درصد آمریکاییها خواهان توقف تدریجی آزمایشهای حیوانیاند. در نتیجه، مقررات سختگیرانه اخلاقی، پژوهش روی حیوانات بزرگ را تقریباً متوقف کرده است.
اما چین از این عقبنشینی غرب بهعنوان فرصت استفاده کرده است. در این کشور قانون خاصی برای حمایت از رفاه حیوانات در تحقیقات پزشکی وجود ندارد؛ نظارتها ضعیف است و تمرکز قوانین بیشتر بر منشأ قانونی حیوانات، قرنطینه بیماریها و ایمنی زیستی است نه بر رنج حیوان. گروههای مدافع حقوق حیوانات اغلب به «ورود ارزشهای غربی» متهم میشوند، و رسانههای دولتی دانشمندان را «قهرمانان رقابت زیستفناوری با آمریکا» مینامند.
از نظر مقیاس و ظرفیت پرورش حیوانات آزمایشگاهی نیز چین بیرقیب است. از سال ۲۰۱۰ تاکنون، هشت مرکز ملی پژوهش حیوانات با دهها هزار موش، خرگوش، پرنده، سگ و پریمات برای تحقیقات علمی ساخته است. در سال ۲۰۱۹ نیز دو مرکز دولتی پژوهش ژنتیکی ویژه مدلسازی پزشکی در خوکها و پریماتها افتتاح شد.
چین همچنین در زمینه شبیهسازی (کلونینگ) نیز پیشگام است. این کشور نخستین بار میمونها را شبیهسازی کرد و سپس با ترکیب شبیهسازی و ویرایش ژن، گروههایی از میمونهای یکسان از نظر ژنتیکی با اختلالات خواب، اضطراب یا افسردگی ایجاد کرد — هدف این است که چنین مدلهایی روند توسعه دارو را تسریع کنند.
با این حال، منتقدان هشدار میدهند که حیوانات بزرگجثه از نظر زیستی و احساسی بیش از حد به انسان نزدیکاند.
بحث بر سر این است که آیا حیوانات بزرگتر از نظر اخلاقی مرتبهای بالاتر دارند یا نه. بسیاری از آنها حیوانات اجتماعی و حساس هستند که درد و لذت را حس میکنند. این آزمایشها باید تنها زمانی انجام شود که واقعاً منافع قابل توجهی داشته باشند، نه صرفاً از روی کنجکاوی علمی.
در سال ۲۰۱۸، هنگامیکه دانشمندی چینی بهصورت مخفیانه DNA جنینهای انسانی را ویرایش کرد، جهان با خشم واکنش نشان داد و او به زندان افتاد اما یادآور شد که مرز میان جاهطلبی علمی و تابوهای اخلاقی چقدر باریک است.
در حال حاضر، موشها همچنان ستون فقرات تحقیقات پزشکی چین هستند و حدود ۲۰ میلیون نمونه آزمایشگاهی در سال را تشکیل میدهند. اما بهدلیل عمر کوتاهشان، مدلهای ناقصی برای بیماریهای مزمن و دیرگستر مانند سرطان به شمار میروند.
در حال حاضر، همه نگاهها به SNUG01 دوخته شده — درمانی ژنی که از فروپاشی همان خوک آغاز شد.
بیماری ALS تنها دو تا شش نفر از هر صدهزار نفر را در سراسر جهان مبتلا میکند و به همین دلیل سرمایهگذاری در پژوهشهای مربوط به آن اندک است. اما هزاران بیمار هر ساله آرام و بیصدا میمیرند.
خوکِ فروپاشیده هنوز در ذهن جیا زنده است. او دانشمندی پرشور اما در گفتار محتاط است و اعتراف میکند که هر بار کالبدشکافی انجام میدهد، احساس گناه میکند. با این حال، نظرش تغییری نکرده است: بهطور شخصی معتقدم مدلهای حیوانی همچنان برای درک سازوکار بیماری و توسعه دارو ضروریاند.
اما حتی اگر درمانهایی مانند SNUG01 مؤثر باشند، جدال اخلاقی همچنان ادامه خواهد داشت. باید بپرسیم آیا این تحقیقات واقعاً به نتایجی که وعده میدهند منتهی میشوند؟ و اگر چنین است، چگونه میتوان رنج حیوانات را به حداقل رساند و از کمترین تعداد ممکن استفاده کرد؟
منبع: bloomberg








