به گزارش ساوت چاینا مورنینگ پست، این اتفاق در شرایطی رخ داده که آمریکا سالها تلاش کرده است تا از پیشرفت فناورانه چین ممانعت به عمل آورد؛ ولی این تلاشها نه تنها شکست خوردهاند، بلکه روند جهانی نوآوری و منافع بلندمدت خودش را نیز تهدید میکنند.
واشنگتن از سالها پیش سیاست جداسازی فناورانه (tech decoupling) از چین را دنبال میکند، راهبردی که ریشه در برداشت مجموع- صفر از مفاهیم امنیت ملی و تسلط اقتصادی دارد. روش کار هم کاملا شناخته شده است: محدودیتهای صادراتی هدفمند بر فناوریهای حیاتی مانند نیمرساناهای پیشرفته، قرار دادن نام شرکتهای پیشرو چینی در فهرست سیاه، و تلاشی هماهنگ برای مختل کردن زنجیرههای تامین.
منطق واشنگتن ساده است: با جلوگیری از دسترسی چین به تجهیزات و قطعات و دانش فنی کلیدی، آمریکا میتواند توانایی چین برای رقابت در فناوریهای پیشرفته و آیندهساز مانند هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و ۵جی (نسل پنجم شبکه مخابرات سیار) را فلج کند.
ولی هم رتبهبندی نوآوری سازمان ملل و هم نگاهی دقیقتر به دادهها، بیاثر بودن این رویکرد را آشکار میکند. فشار آمریکا به جای خفه کردن نوآوری در چین، آن را سرعت داده است. شرکتها و موسسات پژوهشی چینی در مواجهه با محدودیتهای خارجی، توسعه فناوری بومی را شتاب بخشیده و منابع عظیمی را به سمت تحقیق و توسعه داخلی سرازیر نمودهاند.
چین در سال ۲۰۲۴ بودجه تحقیق و توسعه خود را به بیش از ۶/۳ تریلیون یوآن (۱۹/۵۰۶ میلیارد دلار) افزایش داد و از این نظر در جایگاه دوم جهان قرار گرفت.
این سرمایهگذاریها نتایج ملموسی نیز در پی داشته است. طبق دادههای منتشر شده از سوی سازمان جهانی مالکیت فکری در ۱۷ مارس، چین در سال ۲۰۲۴ همچنان بیشترین تعداد درخواستهای ثبت اختراع دنیا را به خود اختصاص داد. هواوی صدر فهرست جهانی شرکتها را در اختیار داشت و بازیگران چینی دیگری مثل بیاوئی تکنولوژی هم جزء ۱۰ شرکت برتر قرار گرفتند.
این نوآوریها از اعداد و ارقام فراتر رفته و در دنیای واقعی هم تاثیر خود را نشان میدهند. بر اساس گزارش اخیر رویترز، سرمایهگذاران خارجی که زمانی درباره چین محتاط بودند اکنون به خاطر جذابیت فرصتهای فناوری در این کشور و نیاز به تنوعبخشی به سرمایهگذاریهای خود، در حال بازگشت هستند.
این سرمایهگذاران با جنگ تجاری یا ممنوعیتهای دولتی عقب نمینشینند، و بالعکس، با پیشرفتهای ملموس چین در عرصههای کلیدی مانند هوش مصنوعی، نیمرساناها و ساخت داروهای جدید تشویق هم میشوند. بازگشت سرمایه به بازار سهامی ۱۹ تریلیون دلاری که زمانی «فاقد ارزش سرمایهگذاری» نامیده میشد، نشان میدهد که راهبرد واشنگتن برای محدودسازی یا مهار چین، نوآوری را در این کشور فلج نکرده است.
پیشرفتهایی هم از لحاظ نوآوری در سطح محصول به دست آمده و چینیها دیگر فقط کپیبرداری نمیکنند، بلکه حالا در زمینه فناوریهای کلیدی محصولات مصرفی و صنعتی، در جهان پیشتاز هستند: از تسلط بر بازار خودروهای برقی گرفته تا بهکارگیری گسترده فناوریها و راهکارهای پیشرفته فینتک مانند پرداخت همراه. چین در حال تعیین استانداردهای بینالمللی است.
تخصص این کشور در ساخت و بهرهبرداری از شبکههای ریلی پرسرعت اکنون به عنوان الگویی برای توسعه زیرساختها به سایر کشورها صادر میشود. این صرفا پیشرفت فناوری نیست، بلکه نشان میدهد که چگونه یک زیستبوم نوآوری بالغ و خودکفا میتواند محصولات تحولآفرین را در مقیاس بزرگ تجاریسازی کند.
راهبرد سرکوب که واشنگتن در پیش گرفته نه تنها بیاثر است، بلکه به خودش آسیب میزند. نوآوری در فضای تبادل آزاد، با بارورسازی متقابل ایدههای یکدیگر و با جریان آزاد استعدادها شکوفا میشود. وقتی کشوری دور خود دیوار میکشد، ممکن است پژوهشگران و نوآورانش را از دسترسی به دانش جهانی محروم سازد.
برآوردها نشان میدهد که جنگ تجاری آمریکا و چین سالانه دهها میلیارد دلار برای مصرفکنندگان و کسب و کارهای آمریکایی هزینه داشته است. سیاسی شدن مساله تبادل دانشجو نیز منجر به کاهش چشمگیر تعداد دانشجویان چینی در دورههای تحصیلات تکمیلی رشتههای STEM (علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات) آمریکا شده و یکی از عوامل حیاتی نوآوریهای این کشور یعنی جذب نیروی انسانی مستعد را محدود کرده است.
از هزینههای اقتصادی و دانشگاهی قابل سنجش که بگذریم، جوّ سوءظن فعلی تاثیرات منفی غیر مستقیمی هم بر پایه و اساس پیشرفت علمی دارد. محققان هر دو کشور که نگران عواقب احتمالی هستند، به شکل فزایندهای از همکاری با یکدیگر خودداری میکنند. این عدم اعتماد، مشارکتهایی را که از دیرباز وجود داشته به خطر میاندازد و روند پیشرفت تحقیقات بنیادی پیچیدهای را که به سود بشریت است، متوقف میکند.
بهعلاوه شرکتهای چندملیتی در وضعیت دشواری قرار گرفتهاند و مجبورند یکی از دو اقتصاد بزرگ جهان را انتخاب کنند و در نتیجه زنجیرههای تامین و بخشهای تحقیق و توسعه مجزایی به وجود آمده که هزینهها را بالا برده و کارایی را کاهش داده است. این نوع پراکنده شدن منابع، نه از دیدگاه تجاری عاقلانه به نظر میرسد و نه از دیدگاه علمی.
بحرانهای معاصر بشر را در نظر بگیرید: تغییر اقلیم، بیماریهای دنیاگیر آینده و حکمرانی اخلاقی در حوزه هوش مصنوعی. اینها چالشهای جهانشمول هستند که به پاسخی مشترک و واحد نیاز دارند. پیشرفت فناوری انرژی پاک در پکن یا پیشرفتهای پزشکی در بوستون به نفع همه انسانهاست.
سیاسی شدن علم و فناوری، از پیشرفت در این مسائل حیاتی ممانعت میکند و فرصت خلق جهانی امنتر و با رفاه بیشتر برای نسلهای آینده را از میان میبرد. زمان بازنگری راهبردی فرا رسیده است. بهتر این است که آمریکا به جای سرکوب نوآوریهای چینیها، به مشارکت سازنده با آنها روی بیاورد؛ و اولین قدم در این مسیر، کنار گذاشتن اقدامات تنبیهی و ایجاد چارچوبی جدید برای تعامل بهتر است.
شاخص نوآوری سازمان ملل و بازگشت سرمایهگذاران خارجی به چین نشان میدهند که جهان در حال تغییر است. قدرت گرفتن چین واقعیت دارد و باید آن را پذیرفت. آینده مشترک همه ما به تلاشهای مشترکمان بستگی دارد. واشنگتن میتواند به گام برداشتن در مسیر بیاعتمادی متقابل و رکود ادامه دهد، و یا این حقیقت را بپذیرد که بزرگترین پیشرفتهای قرن حاضر با همکاری حاصل خواهد شد، نه با تلاشهای فردی و جدا از هم.
منبع: scmp


