به گزارش ساوت چاینا مورنینگ پست، دلیل این حرفش هم روشن است. بین ظرفیت تولید انرژی و خروجی اقتصاد ملی (محصولات و خدمات عرضه شده در هر کشور) رابطه نزدیکی وجود دارد. در دورانی که مدلهای هوش مصنوعیِ، زیرساختهای عظیم دیجیتال و فرایندهای صنعتی مرسوم روز به روز انرژی بیشتری مصرف میکنند، کنار گذاشتن ارزانترین روش موجود برای تولید انرژی و بازگشت به سوختهای فسیلی احمقانه به نظر میرسد.
از ابتدای دهه ۲۰۲۰ کاملا مشخص شده است که انرژیهای تجدیدپذیر امروزه از نظر هزینه (به ازای مبالغ صرف شده برای ایجاد ظرفیت تولید) مقرون به صرفهتر از سوختهای فسیلی هستند، و علاوه بر این به جریان مداوم سوختی که قیمتش هم در نوسان است، وابستگی ندارند.
ولی در این چالش، فرصتی نهفته است. در جهانی که سخت درگیر مسائلی نظیر تغییر اقلیم، فقدان امنیت انرژی و نااطمینانی اقتصادی شده، رهبر بعدی نه با جنگ یا ثروت، بلکه با توانمندی و ظرفیتش تعیین خواهد شد؛ و توانایی تولید انرژی پاک فراوان یکی از مهمترین عوامل سرنوشتساز خواهد بود. چین خود را در قلب این تحول بزرگ قرار داده است. این کشور در حال تبدیل شدن به بزرگترین تولیدکننده پنلهای خورشیدی و خودروهای برقی دنیا و به راه انداختن انقلابی سبز است که میتواند حکمرانی جهانی را از نو تعریف کند.
آدام توز، مورخ اقتصاد، اخیرا در گفتگویی در مرکز چین و جهانیسازی (CCG) به این نکته اشاره کرد که چینیها عملا انقلاب انرژی سبز را کلید زده و رویای دور از دسترس جایگزینی سوختهای فسیلی با انرژیهای پاک را به واقعیت بدل نمودهاند. تنها در سال ۲۰۲۳، میزان افزایش ظرفیت انرژی خورشیدی در این کشور بیشتر از کل افزایش ظرفیت جهانی در سال قبل از آن بود، و حجم عظیم تجهیزاتی که تولید میکند نیز باعث کاهش مداوم قیمت در تمام دنیا شده است.
در سال ۲۰۲۴ هزینه انرژی خورشیدی به تنها ۱۱ سنت به ازای هر وات ظرفیت کاهش یافت. به گفته توز، تسلط چین بر بسیاری از حوزههای تولید در کنار کیفیت بسیار بالا، انعطاف بسیار بالا، یکپارچهسازی در کل زنجیره تامین و قیمت مناسب محصولات چینی موجب شده است که بازیگران دیگر نتوانند آینده اقتصادی روشنی برای خود متصور باشند.
دقیقا همانطور که نیروی بخار به ظهور امپراتوری بریتانیا کمک کرد و اختراع ترانزیستور پیشتازی آمریکا در عرصه فناوری را رقم زد، امروز هم انرژی سبز زمینه را برای انتخاب چین به عنوان رهبر بعدی دنیا فراهم میسازد. اما برخلاف انقلابهای صنعتی قبلی، گذار سبز به دلیل ماهیت خاصش باید مشارکتی و فراگیر و دارای چشماندازی بینالمللی و فرامرزی باشد.
تغییر اقلیم تمام مناطق دنیا را تهدید میکند و محدود به مرزهای جغرافیایی نیست. حکمرانی جهانی باید با در نظر گرفتن این آینده مشترک تکامل یابد. اگر پکن بتواند هدایت جهان را در این مسیر به دست بگیرد و به حل معضل تغییر اقلیم کمک کند، فصل جدیدی نیز در معماری همکاریهای بینالمللی گشوده خواهد شد.
این تحولات هماکنون ثمرات داخلی خود را هم نشان داده و چین در حال گذار از الگوی دولتی و متکی به یارانه به یک اقتصاد سبز کارآمدتر و بازارمحور است.
با بلوغ صنعت فتوولتائیک، پکن بهتدریج یارانههای دولتی را حذف کرد تا این صنعت با تکیه بر ظرفیتها و شایستگی خودش و به کمک پیشرفت فناوری و مزیت مقیاس ادامه مسیر دهد. یارانههای صنعت خودرو برقی نیز بهمرور و مرحله به مرحله در حال حذف هستند و این مساله موجب خواهد شد که خودروسازان چینی هم بر نوآوری، کیفیت و رقابتپذیری در بازارهای خارجی تمرکز کنند.
اما توان رقابتی فوقالعاده زیاد چین نیز میتواند مشکلاتی در پی داشته باشد. شرط موفقیت در مبارزه با تغییر اقلیم آن است که چینیها بتوانند اعتماد دیگران را جلب کنند، چون صعودشان در زنجیره ارزش سبب شده است که در بخشهایی مانند تولید خودرو، کمکم شرکتهای بومی را در اقتصادهای توسعهیافته از گردونه رقابت خارج کنند و جای آنها را بگیرند.
چین برای تثبیت جایگاهش و کمک به گذار سبز، باید در عمل اعتمادسازی کند و برنامه گسترش صنایع سبز خود را به گونهای دنبال نماید که سبب محرومیت اقتصادهای محلی از فرصتها نشود. این کشور باید به طور مداوم راهبرد «بیرونرفت» (going out) و «در اقصی نقاط دنیا، برای دنیا» را در پیش بگیرد و در بازارهای خارجی سرمایهگذاری کند.
مثلا طرحهایی مانند سرمایهگذاری مشترک شرکت چینی لانگی گرین انرژی (Longi Green Energy) برای تولید پنلهای خورشیدی در اوهایو یا تاسیس اولین کارخانه ساخت خودروهای برقی بیوایدی در تایلند میتواند به سود کل جهان باشد، و خطوط انتقال برق ساخت چین میتوانند نیروگاههای خورشیدی شمال آفریقا را به شبکههای برق اروپا متصل کنند.
البته قطعا مقاومتهایی هم از سوی طرفهای ذینفع و صنایع قدیمی و سنتی وجود خواهد داشت؛ اما برای مردم عادی در سراسر جهان و دولتهایی که به تولید کمهزینه برق نیاز دارند، بهتر است گذار سبز هر چه زودتر اتفاق بیفتد.
اگر قرن نوزدهم قرن بخار و قرن بیستم قرن سیلیکون بود، قرن بیست و یکم متعلق به کسانی است که بر گذار سبز تسلط بیابند. در حال حاضر چین بیتردید هدایت این انقلاب را بر عهده دارد، و همگان امیدوارند که بتواند آیندهای بهتر و پایدارتر را برای بشر به ارمغان بیاورد.
منبع: scmp