به گزارش چاینا دیلی، این یافته که در نشریه تخصصی علوم اعصاب منتشر شده، توسط تیمی از محققان موسسه اتوماسیون وابسته به آکادمی علوم چین انجام گرفته است.
یکی از محققان این مطالعه، توضیح داد که مغز انسان با تریلیونها اتصال عصبی که امکان انتقال سریع اطلاعات را فراهم میکنند، نقش اساسی در تفکر، یادگیری و درک جهان ایفا میکند. وی افزود که پژوهش حاضر به یکی از بنیادیترین پرسشها در علوم اعصاب پاسخ میدهد: این اتصالات چگونه شکل میگیرند و چرا قشر مغز دارای چنین نظم فضایی دقیقی است؟
بر اساس یافتههای این تحقیق، رشد مغز در دوران جنینی از یک “طرح” ژنتیکی پیروی میکند. تیم تحقیقاتی فرضیهای را مطرح کرده است مبنی بر اینکه با وجود تفاوت عددی عظیم بین تعداد ژنها و میزان اتصالات عصبی، رابطه مستقیم و یکبهیک میان آنها وجود ندارد.
دانشمندان این تحقیق بیان کردند که ژنها بهجای هدایت مستقیم هر اتصال، بهصورت غیرمستقیم سازماندهی فضایی فیبرهای ماده سفید را هدایت میکنند و الگوهای خاصی را در قشر مغز ایجاد مینمایند.
با استفاده از تحلیل دادههای جامع، این تیم موفق شد سه محور توپولوژیکی اصلی را که بر معماری ارتباطی مغز حاکم هستند شناسایی کند: محور پشتی-شکمی، محور قدامی-خلفی و محور میانی-جانبی. این محورها نهتنها نشاندهنده الگوهای ارتباطی قشر مغز هستند، بلکه با گرادیانهای ژنتیکی و مورفوژنتیکی در دوران رشد جنینی نیز تطابق زیادی دارند.
به گفته محققیق این مطالعه، مهمترین دستاورد این پژوهش، تعریف «توپولوژی اتصال جهانی» در مغز است که همپوشانی چشمگیری با الگوهای بیان ژن دارد. این یافتهها نشان میدهند که علیرغم پیچیدگی فراوان شبکههای عصبی، قوانین ساده ژنتیکی میتوانند نقشه سیمکشی مغز را شکل دهند. بهبیان دیگر، سازماندهی مغز انسانی از الگویی ناپیدا و ژنتیکی تبعیت میکند که به شکلگیری ساختارهای پیچیده عصبی منجر میشود.
این کشف نهتنها گامی مهم در فهم عمیقتر از چگونگی شکلگیری مغز است، بلکه میتواند در آینده راهگشای درمانهای نوین برای بیماریهای عصبی و شناختی نیز باشد.
کشف رابطه ژنتیک با معماری عصبی مغز، مزایا و کاربردهای بالقوه گستردهای در حوزههای مختلف علمی و پزشکی دارد. این دستاورد میتواند انقلابی در درمان بیماریهای عصبی و شناختی ایجاد کند. با درک دقیقتری از نحوه شکلگیری شبکههای عصبی بر پایه الگوهای ژنتیکی، میتوان به درمانهای هدفمند برای اختلالاتی مانند اوتیسم، آلزایمر، اسکیزوفرنی و صرع دست یافت. همچنین این شناخت به پزشکان امکان میدهد تا در چارچوب پزشکی شخصی، برنامههای درمانی متناسب با ژنوم هر فرد طراحی کنند.
از سوی دیگر، این کشف نقش مهمی در فهم فرآیند رشد و تکامل مغز جنینی دارد و توضیح میدهد که چگونه ساختارهای پیچیده مغزی از «طرحهای ژنتیکی» پیروی میکنند. این اطلاعات میتواند به توسعه فناوریهای نوینی همچون رابطهای مغز و ماشین کمک کند؛ فناوریهایی که برای افراد دارای ناتوانیهای حرکتی کاربرد گستردهای خواهند داشت.
در حوزه هوش مصنوعی نیز، یافتههای این تحقیق میتوانند به الگوریتمهایی الهامگرفته از مغز انسان منجر شوند که عملکرد بهتری نسبت به سیستمهای موجود داشته باشند. افزون بر این، درک نحوه پردازش اطلاعات در مغز، راه را برای طراحی شیوههای آموزشی مؤثرتر، بهویژه برای کودکان و افراد با اختلالات یادگیری، هموار میکند.
همچنین این کشف میتواند نقش مهمی در پیشگیری و غربالگری زودهنگام بیماریهای مغزی ایفا کند. شناسایی نشانگرهای ژنتیکی و ساختاری میتواند زمینهساز مداخلات پزشکی مؤثرتر در مراحل اولیه بیماری شود.
در مجموع، این یافته علمی نهتنها پنجرهای نو به دنیای ژنتیک و علوم اعصاب میگشاید، بلکه نویدبخش آیندهای است که در آن شناخت ژنتیکی مغز به پایهای برای درمانهای دقیق، توسعه فناوریهای نوین و ارتقای سلامت شناختی در سطحی جهانی تبدیل خواهد شد.
منبع: chinadaily