به گزارش ساوت چاینا مورنینگ پست، منطق این پیشبینیها و برنامهریزیها ساده بود: این گزینه کاملا مطلوب و ایدهآل نیست، ولی پکن آن را به هیچ چیز ترجیح خواهد داد. اما حالا چین با یک «نه» قاطع پاسخ داده است. طبق گزارشات موجود، نهادهای نظارتی چین به شرکتهای پیشرو فناور دستور دادهاند که خرید این تراشههای آمریکایی را متوقف کنند. همچنین پکن تحقیقاتی را درباره احتمال وجود انحصار در بازار انویدیا آغاز، و سوالات تند و انتقادآمیزی را در مورد احتمال وجود نواقص ایمنی و امنیتی در محصولات آن مطرح نموده است. این اتفاقات که شاید از دور فقط یک اختلاف فنی جزئی به نظر برسد، در واقع نقطه عطفی در سیاستهای جهانی فناوری است.
توسعه فناوری در چین سالیان سال بر مبنای زنجیرههای تامین جهانی بنا نهاده شده بود که تحت سلطه شرکتهای آمریکایی قرار داشتند. پکن وابستگی به تراشهها، نرمافزارها و طرحهای آمریکایی را به عنوان هزینه مشارکت در جهانی شدن تحمل میکرد. به هر حال هر کشوری به نوعی به کشورهای دیگر وابسته است. اما تصمیم واشنگتن برای اعمال محدودیتهای گسترده بر صادرات تراشههای پیشرفته هوش مصنوعی، محاسبات چینیها را تغییر داد.
سیاستگزاران آمریکایی امیدوار بودند که با ممانعت از فروش قدرتمندترین تراشهها و ارائه نسخههای ضعیفتری مانند بی۴۰، کاری کنند که سرعت پیشرفت چین کاهش یابد و در عین حال مجبور نشود واکنشی تند نشان دهد و بالکل «زیر میز بزند». ولی احتمالی که در واشنگتن دست کم گرفته شد این بود که ممکن است سیاست مذکور، نظر پکن درباره وابستگی فناورانه را بهکلی تغییر دهد.
روزگاری بسیاری از سیاستگذاران و کارآفرینان چینی معتقد بودند که اتکا به سختافزارهای آمریکایی، از هزینههای اجتنابناپذیر پیوستن به بازی جهانی فناوری است. ایجاد صنعت نیمرسانای بومی بیش از حد دشوار به نظر میرسید؛ و کارشناسان هشدار میدادند که رسیدن به آمریکا در حوزه تراشههای پیشرفته چند دهه و حتی شاید چند نسل زمان خواهد برد.
اما زمانی که واشنگتن از دسترسی چین به بهترین فناوری ممانعت کرد، گفتگوها در پکن از مطلوب بودن یا نبودن خودکفایی به اجتنابناپذیر بودن یا نبودن آن تغییر یافت. هر ممنوعیت، هر قانون سختگیرانهتر و هر شرط جدیدی که آمریکا برای صدور مجوز تصویب کرد، باعث تقویت حامیان نوآوری بومی در چین شد؛ و سرانجام، آنچه که روزی رویایی دور از دسترس به نظر میرسید، ناگهان به یک نیاز و ضرورت ملی تبدیل گردید.
بنابر این خودداری چین از پذیرش تراشههای «عقیم شده» انویدیا هم حرکتی نمادین و هم اقدامی راهبردی است. از نظر نمادین، پکن نشان میدهد که مجبور نیست به محصولاتی درجه دو که اساسا با هدف محدود ساختن توانمندیهایش طراحی شدهاند، راضی باشد. ادامه خرید چنین تراشههایی به منزله پذیرفتن ضعف و حقارت فناورانهای بود که واشنگتن دیکته میکرد.
از نظر راهبردی هم جایگزینهای چینی در حال جبران عقبماندگی خود هستند. گزارشات رسانههای چین تاکید دارند که تراشههای داخلی حداقل در حدی مشابه مدلهای ضعیف شده انویدیا عمل میکنند. حتی اگر ادعای فوق کاملا دقیق هم نباشد، چنین ذهنیتی به خودی خود بسیار ارزشمند است. اگر محصولات داخلی به اندازه کافی خوب هستند، چرا باید به محصولات خارجی وابسته بمانیم، مخصوصا اگر عمدا به شکلی ساخته شدهاند که عملکرد ضعیفتری داشته باشند؟
اعتماد و امنیت نیز مقولههای مهمی هستند. در رسانههای چینی ادعاهایی مبنی بر وجود «درهای پشتی» (backdoor) یا آسیبپذیریهای احتمالی دیگر در تراشههای انویدیا (از جمله نگرانی درباره امکان غیر فعال شدن آنها از راه دور) مطرح گردیده است. انویدیا این مساله را انکار میکند، اما نکته اصلی و مهمتر این است که چرا باید چین زیرساخت دیجیتال آینده خود را بر پایه قطعاتی بسازد که در کشوری دیگر طراحی شدهاند، بهویژه در کشوری که چین را رقیب راهبردی خود میداند؟
حتی اگر چنین ادعاهایی بیاساس هم باشد، نمیتوان ریسک احتمالی را نادیده گرفت. وابستگی فناورانه در عصر سیاست قدرت صرفا مسالهای اقتصادی نیست، بلکه به امنیت ملی هم مربوط میشود. واشنگتن نیز بر اساس همین منطق تصمیم گرفت از فروش تراشههای پیشرفته هوش مصنوعی به چین ممانعت کند، هواوی را در فهرست سیاه قرار دهد و به خاطر ادعاهای مطرح شده درباره خطرات امنیتی و درهای پشتی احتمالی تحت کنترل پکن، بایتدنس را تحت فشار بگذارد.
تصمیم پکن نتایج مهمی دارد. برای انویدیا، تاثیر فوری آن افت فروش و درآمد است، چرا که چین یکی از بزرگترین بازارهای انویدیا به شمار میرود. برای سایر شرکتهای آمریکایی نیز هر اتفاقی از این دست به معنای تشدید و تعمیق جداسازی (decoupling) زنجیره تامین خواهد بود.
در چین، صنعت داخلی تقویت میشود. سازندگان تراشههای بومی که زمانی فکر میکردند شاید هرگز نتوانند با انویدیا رقابت کنند، حالا خود را در بازاری محافظتشده و برخوردار از سیاستهای حمایتی میبینند. محدودیتهای صادراتی آمریکا نه تنها جاهطلبیهای چین در عرصه هوش مصنوعی را فلج نکرده، بلکه آن را تشدید و تسریع نموده است.
زیستبوم هوش مصنوعی چین هماکنون سریعتر از آنچه پیشبینی میشد، در حال رشد است. بازیگران داخلی مانند هواوی، کمبریکان تکنولوژی (Cambricon Technologies) و بیرن تکنولوژی (Biren Technology) بهسرعت در حال آزمایش، یادگیری و پیشرفت هستند. البته تولید انبوه تراشههایی که بتوانند با بهترینهای انویدیا رقابت کنند، هنوز چالشی بسیار بزرگ محسوب میشود – بهویژه با توجه به کمبود تجهیزات حیاتی مانند دستگاههای لیتوگرافی فرابنفش فرین (EUVL). اما پکن مسیر را یافته است: آنچه پیش از این وابستگی تلقی میشد، اکنون به عنوان نوعی آسیبپذیری در نظر گرفته میشود و غلبه بر آن به یک الزام سیاسی و راهبردی مبدل گردیده است.
واشنگتن هم میتواند از این ماجرا درس بگیرد: تلاش برای تداوم وابستگی چین از طریق اعمال برخی محدودیتها، محکوم به شکست است. اعمال محدودیت همان نتیجهای را رقم میزند که واشنگتن سعی داشت مانع از آن شود: تلاش چین برای رسیدن هر چه سریعتر به خودکفایی.
امتناع از پذیرش تراشههای عقیم شده، مسالهای فراتر از تصمیمگیری درباره خریدن یا نخریدن یک کالا، و نشانگر تغییری بنیادین در راهبرد فناوری چین است. پکن دیگر نمیخواهد طبق شرایطی که دیگران تعیین میکنند در جهانی شدن مشارکت داشته باشد، و حاضر است هزینه ساختن مسیر اختصاصی خود را هم بپردازد.
این مسیر ممکن است در کوتاهمدت ناهموار و پرهزینه باشد؛ اما در بلندمدت، میتواند ظرفیت فناوری انعطافپذیرتر و مستقلتری را برای چین فراهم آورد که در قلب شبکهای جهانی متشکل از شرکای طرح کمربند و جاده که محصولات هوش مصنوعی چینی را خریداری میکنند، جای گیرد.
واشنگتن امیدوار بود پکن را وابسته به خود نگه دارد؛ ولی شاید به جای این کار، عملا استقلال چین را تسریع کرده و زمینه را برای ظهور یک زیستبوم موازی هوش مصنوعی در جهان فراهم نموده باشد.
منبع: scmp