به گزارش نشنال اینترست، در حالی که بایدن و ترامپ بر سر اینکه چه کسی میتواند تعرفهها را بیشتر علیه چین افزایش دهد تا آرای یقه آبیها را به دست آورد، رقابت میکنند، هر دو از مضرات حمایتگرایی و «ریسکزدایی» چین چشمپوشی میکنند. به طور خاص، ایالات متحده با رویگردانی از چین و اعمال تعرفههای بالا علیه این کشور، رهبری جهانی، رشد اقتصادی و پیشرفت در برابر تغییرات آب و هوایی را به خطر میاندازد.
علل واقعی افول طبقه متوسط آمریکا
این داستان دیگر گفته نمیشود؛ ایالات متحده بیش از هر کشور دیگری از وابستگی متقابل اقتصادی سود برد. بدون شک در طول فرایند جهانیشدن، فرصتهای شغلی زیادی از بین رفت، اما ایالات متحده از دهه ۱۹۸۰، بسیار قبل از تبدیل شدن چین به یک نیروگاه اقتصادی، پیوسته مشاغل تولیدی را از دست داده است. نوآوری و اتوماسیون فناوری، بیش از برون سپاری، تهدید مهمتری برای حذف تقاضا برای کارگران بوده و این روند همچنان ادامه خواهد داشت. شوک چین بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵، مسبب از دست دادن سالانه ۱۳۰ هزار فرصت شغلی برای کارگران بود که این آمار تنها بخش اندکی از ۶۰ میلیون جدایی شغلی سالانه در ایالات متحده است.
اگر شکستی بوده، یک شکست سیاسی بوده است. برنامههای مهارت آموزی عمدتاً موفق نبودهاند، در حالی که پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دبیرستانی ایالات متحده از دانشآموزان کشورهای دیگر عقب افتاده است. درک علت واقعی افت طبقه متوسط ایالات متحده مهم است. مطالعه اخیر مرکز تحقیقات پیو نشان داد که تقریباً ۶۰ درصد مشاغل ایالات متحده “میزان متفاوتی در معرض تهدید هوش مصنوعی قرار دارند” و تقریباً یک پنجم آنها بسیار بیشتر در معرض تهدید هوش مصنوعی هستند (اینکه پیشرفت در هوش مصنوعی، موجودیت آن مشاغل را تهدید میکند). بسیاری از افرادی که بیشتر در معرض تهدید پیشرفت در هوش مصنوعی قرار میگیرند، از طبقه متوسط با مشاغل با درآمد خوب هستند. کسبوکارها در حال حاضر از کمبود کارگران فنی ماهر رنج میبرند و این وضعیت هر روز بدتر میشود مگر اینکه سیستم آموزشی ایالات متحده آموزش مهارتهای خود را بهبود بخشد.
عواقب جداسازی
در حالی که تلقی عمومی این است که تعرفهها به عنوان محافظت از مشاغل ایالات متحده وضع شدهاند، اما این اقدامات در بلندمدت مثمرثمر نیستند. گروه رودیوم در سال ۲۰۲۱ محاسبه کرد که اگر ۲۵ درصد تعرفه بر کلیه تجارت دو طرفه آمریکا و چین اعمال شود، ایالات متحده تا سال ۲۰۲۵ سالانه ۱۹۰ میلیارد دلار از تولید ناخالص داخلی خود را کاهش خواهد داد. در بحث سرمایهگذاری، اگر جداسازی منجر به فروش نیمی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی آمریکا (FDI) در چین شود، سرمایهگذاران آمریکایی ۲۵ میلیارد دلار در سال به عنوان سود سرمایه و یک بار زیان تولید ناخالص داخلی تا ۵۰۰ میلیارد دلار از دست خواهند داد.
جدا کردن خود از نظر اقتصادی از سایر نقاط جهان پیامدهای ناگواری برای نفوذ جهانی ایالات متحده دارد. در سال ۲۰۰۰، ایالات متحده در راس تجارت جهانی قرار داشت و بیش از ۸۰ درصد از کشورها بیشتر از چین با آن تجارت میکردند. تا سال ۲۰۱۸، این تعداد به شدت کاهش یافت و تنها به ۳۰ درصد رسید، زیرا چین در ۱۲۸ کشور از ۱۹۰ کشور، مقام اول را در تجارت به خود اختصاص داده بود. با کاهش سرعت رشد اقتصادی چین، ایالات متحده میتواند در موقعیتی سودمند برای گسترش و تقویت ظرفیت نفوذ خود قرار گیرد. با این حال، موفقیت آن مشروط به گسترش بیشتر اقتصادی، به ویژه توافقات ذیل تجارت آزاد و ادغام بیشتر کشورهای جهان جنوب در تصمیم گیریهای جهانی خواهد بود.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده وعده داد که استراتژی جدید دولت بایدن برای اقدامات حمایتی علیه چین و سیاست صنعتی جدید «نظم اقتصادی جهانی عادلانهتر و بادوامتر را به نفع خود ما و مردم در همه جا ایجاد خواهد کرد». از قضا، با این اقدامات حمایتگرایانه، آمریکا فقط عرصه را بیشتر به چین واگذار میکند، چینی که علاوه بر تاجر برتر در سطح جهانی، یکی از تامین کنندگان اصلی کمکهای توسعه اقتصادی نیز بوده است. رشد اقتصادی به تنهایی مشکلات فقیرترین کشورها را حل نمیکند، اما یک عنصر ضروری برای مقابله با آنها است.
جداسازی خطر فاجعه و جنگ جهانی را افزایش میدهد
مدتی است که پکن سرمایه وسیعی را به فناوریهای سبز اختصاص داده است و با وام گرفتن نوآوری از سایر کشورها، هنر تبدیل آنها در مقیاس بزرگ و صنعتی را به نمایش گذاشته است. با قانونIRA وCHIPS بایدن، ایالات متحده در تلاش است تا از چین پیشی بگیرد. با این حال، تحقق اهداف جاهطلبانه جو بایدن بدون خرید از چین، به منابع جایگزین مواد معدنی کمیاب و باتریهای لازم برای اقتصاد انرژی پاک نیاز دارد.
تعرفههایی که بایدن اعلام کرد و ترامپ وعده داد که بیشتر افزایش یابد، هزینهها را برای مصرف کنندگان آمریکایی افزایش میدهد و احتمالاً انتقال سبز جهانی را به تاخیر میاندازد. تمام مواد مورد نیاز از مواد معدنی حیاتی و فرآوری آنها، و همچنین تولید فناوری سبز، تحت تسلط چین است. چین به دلیل نیروی کار ارزانتر و هزینه سرمایه کمتر قادر است کارخانههای باتریسازی را با نصف قیمت کارخانههایی که در ایالات متحده یا اروپا ساخته شدهاند بسازد.
برخی از ابتکارات امیدوارکننده برای تنوع بخشیدن به منابع باتری در حال انجام است، اما چند سال طول می کشد تا در مقیاس صنعتی توسعه یابد. دولت بایدن میخواهد وابستگی ایالات متحده به چین را قطع کند، اما جدایی کامل از آن، پیشرفت در کاهش ردپای کربن آمریکا را کند میکند. علیرغم سرمایهگذاری قابل توجه غرب، ممکن است یک دهه یا بیشتر طول بکشد تا ایالات متحده و غرب به پای چین برسند. علاوه بر این، بسیاری از هزینههای انرژی سبز ایالات متحده به دشواری دریافت مجوزهای برنامهریزی برای پروژههای انرژی تجدیدپذیر یا گسترش شبکه توزیع برق مربوط میشود، موانعی که از طریق هیچ گونه سیاست تعرفهای برطرف نمیشوند.
خطر این است که تعرفههای ایالات متحده، به جای اینکه راهگشا باشد مانعی بر موانع موجود برای شرکتهای فناوری سبز که به دنبال جبران فاصله با چینیها هستند اضافه کند. در مقابل، انتظار میرود تعرفههای اروپایی کمتر باشد. متأسفانه، پیامی که واشنگتن نه تنها به چین، بلکه به متحدانش ارسال میکند این است که تعرفههای اخیر یک سابقه ایجاد میکند و تجارت آنها نیز میتواند مشمول جریمه شود، به ویژه اگر ترامپ مجدد به کاخ سفید راه یابد.
از قضا، تعرفه بالاتر جدید بر تراشههای Legacy با مشکلی مواجه میشود که دولت بایدن با محدودیتهای خود بر روی تراشههای پیشرفته به ایجاد آن کمک کرد. با این سلسله اقدامات، واشنگتن علاقه پکن را به صنعت تراشه خود برانگیخت. تراشههای Legacy بهصورتی طراحی میشوند که بر روی گرههای ۲۸ نانومتری یا بزرگتر ساخته شدهاند، نه تراشههای پیشرفتهتر که بر روی فرآیند ۱۶/۱۴ نانومتری ساخته شدهاند. تراشههای legacy در همه جا وجود دارند و برای «تولید اکثر خودروها، هواپیماها، لوازم خانگی، پهنای باند، لوازم الکترونیکی مصرفی، سیستمهای اتوماسیون کارخانهها، سیستمهای نظامی و دستگاههای پزشکی» ضروری هستند.
در حال حاضر نگرانی در میان تولیدکنندگان آمریکایی در مورد از دست دادن دسترسی به بازار چین وجود دارد. واشنگتن قصد دارد فوریت ریسکزدایی در بخشهای حیاتی را در نشست ماه ژوئن گروه ۷ مطرح کند. اتاق بازرگانی ایالات متحده در چین تخمین میزند که از دست دادن دسترسی به بازار چین منجر به کاهش فروش سالانه ۸۳ میلیارد دلاری و از بین رفتن ۱۲۴۰۰۰ شغل برای شرکتهای آمریکایی خواهد شد. علاوه بر این، گروه رودیوم بر این باور است که هزینه تحمیلی بر شرکتهای تولید نیمهرسانای ایالات متحده بین ۱٫۴ تا ۳ میلیارد دلار در فروش سالانه متغیر است.
آیا تعرفههای بالا، چین را از حمله به تایوان باز میدارد؟ یا این که به خشم و بیش از حد ملیگرایی دامن میزند که خطر جنگ چین و ایالات متحده را افزایش میدهد؟ گفته میشود چینیها فکر میکنند که ممکن است به یک بحران شبیه بحران موشکی کوبا نیاز باشد تا هر دو طرف، به بازی خطرناکی که درگیر آن هستند پی ببرند. حتی اگر در چنین بحرانی منجر به یک جنگ تمام عیار نشود، باز هم عدم همکاری، خطر از بین رفتن هر گونه شانسی برای جلوگیری از گرم شدن فاجعه بار سیاره کره زمین را به همراه دارد.
آیا راه بهتری وجود دارد؟
بازگشت زمان به عقب به سوی جهانی شدن غیرممکن است. رهبری اخلاقی ایالات متحده با رقابت وسواس گونه با چین در خطر لکه دار شدن است چرا که بخش بزرگی از طبقه متوسط جهانی با سیاستهای تجاری کوتهبینانه حاصل از این رقابت، مجدد در معرض آسیب هستند. در آفریقا و سایر کشورهای در حال توسعه، دموکراسی در حال از دست دادن عناصر مجذوب کننده خود بوده و اقتدارگرایی در حال افزایش است. بانک جهانی از کشورهای ثروتمند مبلغ ۱۲۰ میلیارد دلار برای کمک به توسعه و کمک به تغییرات آب و هوایی در کشورهای در حال توسعه میخواهد.
تغییرات آب و هوایی باید بر رقابت با چین اولویت داشته باشد. در حالی که به رای دهندگان آمریکایی بستگی دارد که آیا با تعرفهها و هزینههای بالاتر موافق هستند یا خیر، اما دلسرد کردن بقیه جهان از خرید فناوری سبز چینی برای کره زمین عواقب ناگواری دارد. بر اساس گزارشها، واشنگتن نگران نفوذ فناوری سبز چین در آمریکای لاتین است. تمرکز باید بر افزایش سریع فناوری سبز در همه جا باشد تا به کشورهای در حال توسعه در انتقال به انرژیهای تجدیدپذیر کمک شود.
ایالات متحده باید فهرست شرکای تجاری معاف از قانون کاهش تورم (IRA) را در کشورهای در حال توسعه گسترش دهد. چندین اندیشکده آمریکایی از کنگره خواستهاند تا قانون فرصت و رشد آفریقا (AGOA) را تمدید نموده تا اقتصادهای آفریقایی بتوانند از اعتبارات مالیاتی IRA بهره مند شوند. مواد معدنی تولید شده در آفریقا میتواند تلاشهای گستردهتر ایالات متحده برای کاهش خطرات در زنجیره تامین مواد معدنی حیاتی و محصولات پایین دستی مانند نیمههادیها و وسایل نقلیه الکتریکی را تقویت کند. این به معنای نادیده گرفتن مشارکت چین در بخش مواد معدنی آفریقا است که با توجه به خطرات این مشارکت برای سلامت کره زمین، موجه به نظر میرسد.
در طول جنگ سرد، ایالات متحده به همراه اتحاد جماهیر شوروی و ده کشور دیگر از بلوک شرق و غرب، در سال ۱۹۷۲ مؤسسه بینالمللی تحلیل سیستمهای کاربردی (IIASA) مستقر در وین را تأسیس کردند که هدف از آن ایجاد زمینههای مشترک همکاری علمی برای مقابله با مشکلات رو به رشد در مقیاس بینالمللی بود که با فضای جنگ سرد تحقق آن دشوار بود. کشورهای مختلف، از جمله ایالات متحده، چین و سایرین، با کمک یکدیگر میتوانند از پروژههای غیرنظامی «عظیمی» حمایت کنند که انجام آن برای شرکتهای تجاری تقریباً غیرممکن است. این همچنین به معنای اجازه دادن به دانشمندان آمریکایی و چینی برای همکاری با یکدیگر است. این امر کانالهای جدیدی را میگشاید که در آن واشنگتن، پکن و دیگران میتوانند با یکدیگر همکاری کرده و حاصل این تلاشهای مشترک، موج کشمکش و نزاع بین دو رقیب (ایالات متحده و چین) را متوقف خواهد کرد.
همانطور که مورخ بیر برومولر اشاره کرده است، بیش از یک نسل از زمانی که مزایای انترناسیونالیسم و همکاریهای بینالمللی «به وضوح آشکار» گردید میگذرد. عمده نفرات در دولت ایالات متحده به چین به عنوان یک دشمن مینگرند و حتی برخی استراتژیستها نیز آشکارا صحبت از جنگ میکنند. با این حال افزایش تجارت، جنگ را چاره نمیکند اما حداقل کانالهای ارتباطی را باز نگه داشته و هزینههای جنگ را افزایش میدهد. در نگاه سایر جهانیان، این اقدامات ایالات متحده در جهت مهار چین صرفا به عنوان یک “قدرت وضع موجود” در نظر گرفته میشود که از منافع محدود خود محافظت میکند.
منبع: nationalinterest