به گزارش ساوت چاینا مورنینگ پست، در پنج سال گذشته، میزان سالانهی ظرفیتهای جدید انرژی تجدیدپذیر در جهان بیش از دو برابر شده و از کمتر از ۳۰۰ گیگاوات در سال ۲۰۲۰ به بیش از ۷۰۰ گیگاوات در سال ۲۰۲۴ رسیده است. انتظار میرود تولید برق از سوختهای فسیلی طی یک دههی آینده به نقطهی اوج برسد و سپس کاهش یابد، در حالیکه انرژی خورشیدی و بادی تا سال ۲۰۳۵ از آن پیشی خواهند گرفت. این انقلاب سبز در چند دهه به دستاوردی رسیده که انقلاب صنعتی برای تحقق آن بیش از یک قرن زمان برد.
ترامپ در دورهی نخست ریاستجمهوری خود آمریکا را از توافق اقلیمی پاریس خارج کرد. در دولت دوم خود نیز، او تقریباً تمام تلاشهایی را که در دولت بایدن برای آغاز گذار سبز آمریکا صورت گرفته بود، به سرعت معکوس کرده است.
در دوران بایدن، بهدلیل مشوقهای مالی و حمایتی، نصب تاسیسات انرژی پاک در آمریکا بهطور چشمگیری افزایش یافت. با این حال، حتی با وجود رشد پایدار سالانه، میزان خالص نصب پنلهای خورشیدی در آمریکا در سال ۲۰۲۴ تنها ۱۵ درصد ظرفیت چین بود. اکنون، این بخش تحت دولت ترامپ با ابهامات و تهدیدهای جدی مواجه است.
ترامپ عملاً از دیدگاهی نفتمحور سخن میگوید. آمریکا در سال ۲۰۲۳ بزرگترین تولیدکنندهی نفت و گاز طبیعی در جهان بود و از صادرات انرژی میلیاردها دلار درآمد به دست آورد. در عین حال، سهم سوختهای فسیلی در تولید برق این کشور بیشتر از چین است.
ایالات متحده همچنین از مسئولیت خود بهعنوان یکی از بزرگترین آلایندههای کره زمین شانه خالی میکند. در سال ۲۰۲۳، چین در مجموع بیشترین میزان انتشار گازهای گلخانهای را داشت، اما در شاخص سرانه، آمریکا آلایندهتر بود؛ میزان انتشار سرانهی آن حدود ۵۰ درصد بالاتر از چین گزارش شده است.
در سوی دیگر، اتحادیهی اروپا در چارچوب پیمان سبز اروپا (European Green Deal) مسیر خود را برای بیطرفی کربنی تا سال ۲۰۵۰ ترسیم کرده است. چین نیز در نشست اقلیمی سازمان ملل اعلام کرد که تا سال ۲۰۳۵ انتشار گازهای گلخانهای خود را ۷ تا ۱۰ درصد از سطح اوج کاهش خواهد داد.
در حالیکه جنگهای تجاری متعدد ترامپ تأثیرات مخربی در سراسر جهان برجا گذاشته، حملات او به سیاستهای مقابله با تغییرات اقلیمی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اما جریان اجتنابناپذیر گذار سبز را نمیتوان با شعار متوقف کرد؛ این حرکت بهوسیلهی علم، اقتصاد و سرمایهگذاری پیش خواهد رفت.
سرمایهگذاری در انرژی پاک، شامل انرژیهای تجدیدپذیر، هستهای و ذخیرهسازی در سال جاری میلادی به ۲.۲ تریلیون دلار خواهد رسید؛ دو برابر سرمایهگذاری در سوختهای فسیلی. انرژی خورشیدی بیشترین سهم را در این رشد دارد و انتظار میرود ۴۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری را به خود جذب کند.
حتی کشورهای نفتخیز خلیج فارس که اقتصادشان به سوختهای فسیلی وابسته است، وعده دادهاند که تا سال ۲۰۳۰ حدود ۱۰۰ میلیارد دلار در انرژیهای تجدیدپذیر سرمایهگذاری کنند. این کشورها اکنون به مقاصد کلیدی سرمایهگذاری سبز تبدیل شدهاند. عربستان سعودی نیز در چارچوب چشمانداز Vision 2030 قصد دارد نیمی از برق خود را تا سال ۲۰۳۰ از انرژیهای تجدیدپذیر تأمین کند.
چین که در سال گذشته بیش از مجموع سایر کشورها پنل خورشیدی و توربین بادی نصب کرده است، اکنون بیش از ۴۰ درصد ظرفیت انرژی تجدیدپذیر جهان را در اختیار دارد. پکن همچنین قصد دارد ظرفیت انرژی خورشیدی و بادی خود را تا سال ۲۰۳۵ شش برابر سطح سال ۲۰۲۰ افزایش دهد.
چین در تولید فناوریهای سبز جهان سلطه دارد و در سال ۲۰۲۴ ۱۷۷ میلیارد دلار تجهیزات سبز صادر کرده است. پنج شرکت برتر سازندهی پنل خورشیدی جهان همگی چینیاند. از سال ۲۰۲۳ تاکنون، شرکتهای چینی ۱۶۸ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی در زمینهی تولید و زیرساخت انرژی پاک اعلام کردهاند.
تفاوت دیدگاههای چین و آمریکا در انرژی سبز ریشه در منابع طبیعی و نیازهای انرژی این دو کشور دارد. ایالات متحده، با وجود پیشگامی در نوآوریهای انرژی پاک، نتوانست از «نفرین منابع» خود عبور کند. چین اما، در مواجهه با آسیبپذیریهای انرژی، توانست نیاز را به مزیت تبدیل کند و از وابستگی به واردات به موقعیت برتری صنعتی برسد.
گسترش بیوقفه ظرفیتهای تولید تجهیزات انرژی سبز در چین باعث شده هزینهها بهشدت کاهش یابد. تا سال ۲۰۲۴، حدود ۹۰ درصد پروژههای جدید تجدیدپذیر ارزانتر از پروژههای فسیلی بودهاند. در حال حاضر، برق خورشیدی حدود ۴۰ درصد و برق بادی فراساحلی بیش از ۵۰ درصد ارزانتر از سوختهای فسیلی تمام میشود.
دولت ترامپ شاید بتواند از فشار اقتصادی برای وادار کردن متحدان به خرید نفت و گاز آمریکایی استفاده کند، اما این اقدام تنها سهمی موقت از بازارهای اشباعشده را نصیب واشنگتن خواهد کرد. در اقتصادهای صنعتیشدهای مانند کرهجنوبی و ژاپن، مصرف برق تقریباً به اوج خود رسیده است.
در مقابل، بخش عمدهی رشد تولید برق در کشورهای جنوب جهانی (Global South) رخ خواهد داد؛ رشدی که بر پایهی منطق اقتصادی انرژیهای تجدیدپذیر است. تا میانهی قرن، برخی کشورهای پیشرو آفریقایی ممکن است از آمریکا پیشی بگیرند و با زیرساختهای سبز پیشرفتهتر، «شبکهی برق آینده» را بسازند، در حالیکه ایالات متحده همچنان به شبکهی فرسودهی قرن بیستم خود وابسته است.
چین در حال پیشبرد صنعتی دگرگونساز و متعلق به آینده است، در حالیکه آمریکا به میراث رو به افول گذشتهی خود چسبیده است. در حالیکه واشنگتن از قدرت سیاسی خود برای بازاریابی نفت و گاز استفاده میکند، بقیهی جهان – با تکیه بر منطق اقتصادی – با سرعتی غیرقابل توقف در مسیر گذار سبز جهانی پیش میرود.
این انقلاب سبز به کشورهای در حال توسعه اجازه داده است تا مستقیماً به زیرساختهای تجدیدپذیر پیشرفته و مقرونبهصرفه جهش کنند. شهر شنژن، که اتوبوسهای آن بهطور کامل برقی هستند، تصویری از آیندهی پس از سوختهای فسیلی ارائه میدهد.
اگر ایالات متحده از منافع محدود و محلی خود در سوختهای فسیلی عبور نکند، ممکن است خود به موزهای صنعتی تبدیل شود، یادگاری از دوران شکوه میانهی قرن بیستم، در حالیکه جهان بدون آن به حرکت خود ادامه میدهد.
منبع: scmp


