به گزارش بلومبرگ، همهچیز ناگهان رخ داد. در تاریخ ۲۰ ژانویه امسال، شرکت چینی هوش مصنوعی دیپسیک که از دل یک صندوق پوشش ریسک منشعب شده بود، مدل R1 را عرضه کرد؛ ابزاری که از نظر توانایی با نسخهی جدید ChatGPT برابری میکرد و با کسری از هزینه توسعه یافته بود. استفاده از آن رایگان بود و نقشههای ساخت آن در اینترنت منتشر شده بود تا هر کسی بتواند از آن نسخهبرداری کند. در دنیای بستهی سیلیکونولی، دیپسیک همچون شهابسنگی فرود آمد.
شرکتهای فناوری آمریکایی میلیاردها دلار صرف ساخت مدلهای گرانقیمت هوش مصنوعی کرده بودند؛ اما دیپسیک ناگهان همه آن هزینهها را بیمعنا جلوه داد. بر اساس برخی برآوردها،R1 با بودجهای معادل حقوق یک مدیر اجرایی گوگل ساخته شده بود. تنها یک هفته پس از انتشار، این مدل چینی صدر جدول اپلیکیشنهای آیفون و اندروید را تسخیر کرد.
دیپسیک چند ماه پس از انتشار آن کتاب عرضه شد. در آن زمان — یعنی در سپتامبر ۲۰۲۴ — هوش مصنوعی عمدتاً توسط دو نفر شکل میگرفت: سم آلتمن، یکی از بنیانگذاران OpenAI و دمیس هسابیس، بنیانگذار DeepMind گوگل. آنها هدف داشتند تا هوش مصنوعی عمومی (AGI) بسازند — هوشی که از انسانها باهوشتر باشد — تا رفاه را افزایش دهد، سرطان را درمان کند و تغییرات اقلیمی را حل کند؛ اما در عمل، آنها بیشتر به گسترش ثروت مایکروسافت و آلفابت کمک کردند. دو سال پس از عرضه ChatGPT، سودمندی هوش مصنوعی مولد برای بشریت هنوز مبهم بود، اما مجموع ارزش بازار شش شرکت بزرگ فناوری جهان ۸ تریلیون دلار افزایش یافته بود.
هسابیس و آلتمن هر دو کوشیدند تا هوش مصنوعی را کنترلپذیر نگاه دارند. OpenAI در ابتدا بهصورت یک نهاد غیرانتفاعی فعالیت میکرد و مالک DeepMind نیز قصد مشابهی داشت. هدف آنها این بود که شرکتهای بزرگ فناوری نتوانند این فناوری تحولآفرین را در انحصار خود بگیرند؛ اما این تلاشها در نهایت شکست خورد و به آغاز مسابقه تسلیحاتی در هوش مصنوعی انجامید؛ مسابقهای که در آن گوگل و مایکروسافت در کنار آمازون، متا و xAI ایلان ماسک به رقابت پرداختند؛ اما آنچه در مورد ورود دیپسیک شگفتانگیز بود، این بود که هوش مصنوعی ناگهان از دستان این گروه کوچک از میلیاردرهای آمریکایی خارج شد، چرا که چین آن را بهرایگان عرضه میکرد.
تهدید چینی
برای کسانی که دقیقتر اوضاع را دنبال میکردند، مشخص بود که مدلهای چینی میتوانند تهدیدی برای صنعت فناوری ایالات متحده باشند. فناوران چینی بهسرعت به سمت هوش مصنوعی متنباز حرکت میکردند و استارتآپها و شرکتهای بزرگ همگی رویکردهای آزاد و مشارکتی را میپذیرفتند. در آمریکا، تنها مارک زاکربرگ تلاش کرده بود تا مدل Llama شرکت متا را «متنباز» کند، به این معنا که کد و وزنهای مدل بهطور رایگان برای عموم قابل استفاده یا اصلاح بود. البته این مدلها در واقع «وزنباز» هستند، چرا که همه جزییات لازم مانند کد آموزشی را منتشر نمیکنند تا بتوان از ابتدا آنها را بازسازی کرد؛ اما بسیاری در صنعت هنوز از اصطلاح «متنباز» برای تمایز آنها از مدلهای بسته مانند OpenAI استفاده میکنند.
در چین، هدف تسریع نوآوری و کاهش وابستگی به فناوری غرب و تراشههای تحریمی بود. این هدف تا حد زیادی محقق شد. با حمایت سیاستهای دولتی — از جمله تشویق وزارت صنعت و فناوری اطلاعات به متنباز کردن مدلها — و جامعهای فعال از توسعهدهندگان، جنبش هوش مصنوعی متنباز در چین توانست طی دو سال شکاف خود را با رقبای آمریکایی تقریباً ببندد.
در مارس ۲۰۲۵، دیپسیک سومین مدل محبوب هوش مصنوعی متنباز در اینترنت بود. این مدل در آن ماه ۲۴.۳ میلیون بار دانلود شد. مدل دوم متعلق به گروه علیبابا با نام Qwen بود که ۶۰ میلیون بار دانلود شد و بلافاصله پس از مدل Llama متا با ۶۶ میلیون دانلود قرار گرفت. Qwen که بهدلیل تواناییهای چندحالتهاش — مانند تولید متن، تصویر و… — شناخته میشود، بهدلیل ساختار باز خود، به یکی از پایههای محبوب برای توسعهی شرکتهای هوش مصنوعی در چین تبدیل شده است.
شفافتر و ارزانتر
دینامیکهای بازار نیز نقش مهمی داشتهاند. مدل Ernie شرکت بیدو که نخستین بار در سال ۲۰۱۹ معرفی شد، در ابتدا بهصورت بسته توسعه مییافت و مدیرعامل شرکت، از مدلهای بسته دفاع میکرد؛ اما با دیدن موفقیت رقبایی مانند دیپسیک، نظرش را تغییر داد. او در فوریه در یک کنفرانس در دبی گفت: «اگر مدلها را باز کنید، بسیاری از مردم کنجکاو خواهند شد که آنها را امتحان کنند. این باعث میشود فناوری سریعتر گسترش یابد.» اکنون بیدو قصد دارد از ژوئن، مدل Ernie 4.5 را متنباز کند.
بسیاری از کسانی که از مدلهای چینی استفاده میکنند، پیشتر از رقبای غربی بهره میبردند. مدلهای OpenAI آماده استفاده اما گران هستند. مدلهای متنباز چینی نهتنها ارزانتر هستند، بلکه شفافند و مهندسان میتوانند ساختار درونی آنها را بررسی کنند.
بازار هوش مصنوعی جهانیتر و سالمتر میشود
چطور دیپسیک تا این حد نادیده گرفته شد؟ بخشی از پاسخ در این است که نگاه جهانی همچنان به سیلیکونولی دوخته شده بود که سالها جاهطلبی چین در حوزههایی مانند رایانش ابری و رسانههای اجتماعی را دستکم گرفته بود؛ و بخشی دیگر از آن به این خاطر بود که میلیاردرهای فناوری قدرت فناوری کارآمد را — همانند آنچه در چین ساخته میشود — دستکم گرفته بودند. درحالیکه مشغول رقابت بر سر ساخت بزرگترین مدل یا بزرگترین خوشه پردازشی بودند، فراموش کردند که فناوری ارزان میتواند موتور تحولی حیاتی باشد؛ همانطور که شرکت بریتانیایی Arm در دهه ۹۰ میلادی با طراحی پردازندههای فوقالعاده بهینه، مسیر ورود به تقریباً تمام گوشیهای هوشمند جهان را باز کرد.
امروز، ممکن است چندین شرکت چینی به موتورهای محرکه دستیارهای شخصی، همراهان دیجیتال و پلتفرمهای خدمات مشتری برای مصرفکنندگان و کسبوکارهای غربی تبدیل شوند. تیک تاک محصول بایت دنس، شاید فقط پیشدرآمدی بر موج تازهای از نفوذ فناوری چینی بر غرب بوده باشد.
مدلهای اختصاصی آمریکایی مانند Gemini 2.5 Pro گوگل، هنوز از بهترینهای بازار هستند، اما دیپسیک نشان داد که سلطه آنها قطعی نیست. در دوران عقبنشینی از جهانیسازی، دیگر بهسختی میتوان انتظار داشت یک پلتفرم آمریکایی مانند Llama بتواند همچون اندروید در موبایل، سلطه جهانی پیدا کند. از سوی دیگر، قوانین ضدانحصار در آمریکا نیز مانع از آن میشود که شرکتهایی مانند گوگل و متا نقش گردآورنده بازار را ایفا کنند.
فرصتی برای بازاری آزادتر و رقابتیتر
نبرد برای برتری در هوش مصنوعی اکنون دیگر یک سرنوشت قطعی برای شرکتهای تثبیتشده سیلیکونولی نیست، بلکه آغاز بازاری بازتر و سالمتر است. فصل آینده تحول هوش مصنوعی به همان اندازه که در سانفرانسیسکو و سیاتل رقم میخورد، در شنجن و پکن نیز شکل میگیرد. برای مصرفکنندگان و شرکتها در سراسر جهان، این به معنای هوش مصنوعی مقرونبهصرفهتر، شفافتر و نوآورانهتر است — نوآوریای که تنها به اولویتهای نخبگان سیلیکونولی محدود نیست.
البته پیامدهای ژئوپولیتیکی این تحول نیز قابل توجه خواهد بود. اگر مدلهای متنباز چینی بخش بیشتری از خدمات جهانی را قدرت بخشند، این میتواند به مسیر جدیدی از نفوذ حزب کمونیست چین منجر شود و احتمالاً سیاستهای حمایتی بیشتری از سوی دولتهای غربی را به دنبال داشته باشد؛ اما از سوی دیگر، این تغییر میتواند آغازگر بازاری بینالمللی پرجنبوجوشتر باشد که برخلاف تنشهای تجاری جاری، رونق یابد. چون سیستمهای هوش مصنوعی چین رایگان هستند، از جنگ تجاری فعلی مصون ماندهاند. تعرفهها نمیتوانند بر چیزی که قیمت صادراتی ندارد، تأثیر بگذارند. این بدان معناست که حتی اگر صادرات فیزیکی چین درگیر تنشهای تجاری شود، هوش مصنوعی آن میتواند بدون مانع گسترش یابد و به یکی از موفقترین (و تأثیرگذارترین) صادرات این کشور تبدیل شود.
دیپسیک شاید تنها نشاندهنده انتقال قدرت از آمریکا به چین نباشد، بلکه آغازگر بازاری جهانی در هوش مصنوعی باشد؛ بازاری که در آن نوآوری بدون مرز جریان یابد و منافع آن از محدوده یک کشور فراتر رود.
منبع: bloomberg