به گزارش ساوت چاینا مورنینگ پست، این رقابت نه با شعارها، بلکه با این پرسش تعیین میشود که کدام کشور میتواند زیرساختی پربازدهتر، قابلاعتمادتر و بادوامتر بسازد. این انتخابها مسیر زندگی میلیاردها انسان را رقم خواهد زد.
زنجیره جهانی تأمین فناوریهای پاک نمونهای روشن از این واقعیت است. چین در تولید انرژی خورشیدی — از مواد خام گرفته تا پنل نهایی — سلطه دارد و سهم آن در هر مرحله از فرآیند از ۸۰ درصد فراتر میرود. سالها سیاست صنعتی، اعطای اعتبارات و مقیاس تولید، هزینهها را بهقدری پایین آورده که توسعه خورشیدی در سایر نقاط جهان عملاً به صادرات چین وابسته شده است.
در حوزه خودروهای برقی نیز الگوی مشابهی دیده میشود: چین بیشترین میزان فروش را دارد و سهم خودروهای برقی در بازار داخلی آن بسیار بیشتر از آمریکاست. این برتری به چین قدرت نفوذ در قیمتگذاری، نوآوری و تعیین استانداردها را میدهد.
این مزیت با اتوماسیون تقویت شده است. در سال ۲۰۲۴، نزدیک به سهچهارم کل رباتهای صنعتی در آسیا نصب شدند و چین بهتنهایی بیش از مجموع سایر کشورها روبات به کار گرفت. روباتها کمبود نیروی کار را جبران میکنند و در عین حال، چین توان تولیدی خود را به شتاب علمی تبدیل کرده است: پژوهشگران چینی بهاندازه مجموع پژوهشگران آمریکا، بریتانیا و اتحادیه اروپا مقاله هوش مصنوعی منتشر میکنند، سهم بالایی از ارجاعات جهانی را به خود اختصاص میدهند و تعداد پتنتهای مرتبط با هوش مصنوعی آنها چندین برابر آمریکاست.
با این حال، آمریکا همچنان در مرزهای نوآوری برتری دارد. سرمایهگذاری بخش خصوصی آن در هوش مصنوعی بسیار فراتر از چین است و شرکتهای آمریکایی اغلب مدلهای برتر جهانی را تولید میکنند. در نتیجه، این رقابت میان «مقیاس» در چین و «نوآوری پیشرو» در آمریکا تعریف میشود.
چین هوش مصنوعی را بهطور فزاینده در زندگی روزمره ادغام میکند. شهرهایی چون شنژن در حال آزمایش پهپادهای عمودپرواز برقی برای جابهجایی مسافر هستند و پروژههای مشابهی در شهرهای دیگر نیز در دست اجرا یا برنامهریزی است. این اقدامات نشاندهنده پیوند هوش مصنوعی و روباتیک با زیرساختهای واقعی است، نشانهای از رهبری فناورانه چین در داخل و خارج.
در مقابل، آمریکا در نوآوری پیشرفته پیشتاز است اما در اجرای زمینی دچار مشکل است. رشد اقتصادی این کشور در نیمه نخست امسال، بدون سرمایهگذاری در مراکز داده و تجهیزات پردازش اطلاعات، تقریباً ناچیز میبود. این دو بخش سهم اندکی از تولید ناخالص داخلی دارند اما عمده رشد را رقم میزنند. شرکتها صدها میلیارد دلار در هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکنند، به امید آنکه بهرهوری افزایش یابد.
اما این شرطبندی هزینه زیستمحیطی سنگینی دارد. مراکز داده بیش از ۴ درصد برق آمریکا را مصرف میکنند و پیشبینی میشود تا پایان دهه، تقاضا باز هم افزایش یابد. در ایالت ویرجینیا، مجموعهای از مراکز سرور بیش از یکچهارم برق ایالت را میبلعند. بسیاری از این مراکز بهاندازه شهرهای کوچک برق مصرف میکنند و بزرگترین آنها نیازمند حجم عظیمی از انرژی و آب برای خنکسازی هستند. هر تراواتساعت اضافی اهمیت دارد، زیرا بخش قابلتوجهی از برق مصرفی هنوز از گاز طبیعی تأمین میشود، و با افزایش حجم پردازش، انتشار گازهای گلخانهای نیز بالا خواهد رفت — فشاری که پیش از همه بر دوش جوامع محلی میافتد.
در ممفیس ایالت تنسی، نهادهای نظارتی بهتازگی بار مصرفی عظیمی را برای یک ابررایانه جدید تصویب کردهاند؛ ساکنان نگران آلودگی و فشار بر شبکه برقاند. در ایالتهای دیگر نیز نزاعهای مشابهی جریان دارد؛ شرکتهای برق برای ساخت نیروگاههای گازی تازه میشتابند، در حالی که پروژههای انرژی تجدیدپذیر بهدلیل کمبود خطوط انتقال معطل ماندهاند.
ژئوپلیتیک نیز بر این تصمیمات داخلی سایه انداخته است. واشنگتن صادرات تراشههای پیشرفته به چین را محدود کرده و بر فناوریهای پاک چینی تعرفه بسته است. اروپا که نگران وابستگی به هر دو ابرقدرت است، مسیر مستقلی برگزیده. کمیسیون اروپا اخیراً برنامهای ۱ میلیارد یورویی (۱.۱ میلیارد دلاری) برای تزریق هوش مصنوعی به بخشهای بهداشت، انرژی، حملونقل و تولید معرفی کرده است.
اورزولا فن در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، خواستار آن است که آینده هوش مصنوعی در خاک اروپا شکل گیرد. این برنامه شامل ایجاد مراکز آزمایش، توسعه هوش مصنوعی عاملمحور و تأمین مالی تطبیقی است. اروپا میکوشد وابستگی به فناوریهای خارجی را کاهش دهد و استانداردهای اعتماد و ایمنی خود را تعریف کند. اکنون رقابت دیگر صرفاً میان واشنگتن و پکن نیست؛ بازیگران کوچکتر نیز در پی استقلالاند.
با این همه، هر دو قدرت با موانع ساختاری مواجهاند. جمعیت چین رو به کاهش است و دولتهای محلی که بر فروش زمین متکیاند، با رکود این منبع درآمد روبهرو شدهاند. بخش املاک بیش از حد بدهکار است، سرمایهگذاری خارجی افت کرده و خروج سرمایه افزایش یافته است. روباتها و خودروهای برقی میتوانند بخشی از کمبود نیروی کار را جبران کنند، اما مصرف خانوار همچنان ضعیف است.
در سوی دیگر، آمریکا از زمین و سرمایه فراوان برخوردار است، اما اغلب اراده یا هماهنگی لازم برای ساخت ندارد. صدها پروژه صنعتی جدید اعلام شدهاند و وعده صدها هزار شغل دادهاند، اما سرعت ساختوساز صنعتی کاهش یافته است. گلوگاههای انتقال انرژی، کمبود نیروی ماهر و سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی نیز مانع پیشرفتاند.
تجربه تاریخی نشان میدهد که قدرت در «نظامهای کارآمد» نهفته است. زغالسنگ و بخار بریتانیا قرن نوزدهم را تعریف کردند؛ نفت، بزرگراهها و تولید انبوه آمریکا قرن بیستم را. قرن بیستویکم را آن کشوری رقم خواهد زد که بتواند قابلاعتمادترین، کارآمدترین و سازگارترین نظامهای فناورانه را بسازد. قدرت چین در مقیاس و یکپارچگی انحصارهای خود در انرژی خورشیدی، باتری، خودروهای برقی، ارتش روباتها و اکوسیستم گسترده پژوهش هوش مصنوعی نهفته است؛ و قدرت آمریکا در نوآوریهای پیشرفته، بازارهای سرمایه عمیق و توان جذب استعداد جهانی.
بهترین نتیجه، ثبات رقابتی است؛ وضعیتی که در آن نظامها در میدان واقعی آزموده میشوند و سایر کشورها نیز میتوانند انتخابهای معناداری داشته باشند. این امر نیازمند شفافیت، منافع اجتماعی و تصمیمهای دشوار در حوزه مجوزها، مالکیت و عدالت است. سرمایهگذاری فناورانه باید همراه با سیاستهایی باشد که از کارگران و جوامع حفاظت کند. رقابت آرام آغاز شده است — و معیارهای آن بیرحمانه خواهند بود.
منبع: scmp




